کوچ پرستو
بمناسبت آخرین دیدار از سرزمینی که آنرا وطن مینامیم
کوچ پرستو
در زندان خود را باز کردم
پرستو گشتم و پرواز کردم
بدم در نیمه راه زندگانی
که کوچ دیگری آغاز کردم
شکستم آشیان را طاق و ایوان
بنائی درخور شهباز کردم
ز دل مهر وطن بیرون نمودم
وَ این اندیشه از سر باز کردم
گسستم بند هر وابستگی را
چنین احساس خود ابراز کردم
وطن آنجا که آرامش درآنست
به دنیائی چنین ره باز کردم
در اینجا درد و عشق و آرزو را
به آوای بلند آواز کردم
بدارم حرمت آزادگی را
مقامی را که من احراز کردم
مردادماه ۱۳۸۳
0 Comments:
Post a Comment
<< Home